گم کرده خداوندش را... | ... | |
شب نیایش هست.. . مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد مادرم تاب ندارد غم فرزندش را عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو به تو اصرار نکرده است فرآیندش را قلب ِ من موقع اهدا به تو ایراد نداشت مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید بفرستند رفیقان به تو این بندش را : ” منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرده خداوندش را ” شعر از: کاظم بهمنی
[پنجشنبه 1396-06-09] [ 01:41:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|