ارباب صدای قدمت می آید ​رنگ ها رنگ خزان است بیا برگردیم این سفر بار گران است بیا برگردیم صحبت از جایزه و ملک ری و گندم بود خواهرت دل نگرلن بود بیا برگردیم چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده قصه ی مرگ جوان است بیا برگردیم صحبت از دیده ی دریایی عباس شده تیرها بین کمان است بیا برگردیم ساربان خیره شده بر خم انگشتریت خنجرش نقره نشان است بیا برگردیم خواب دیدم که سرت بر سر خاک افتاده رنگ این خاک همان است بیا برگردیم یک طرف این همه زن. در طرف دیگر جنگ لشگری چشم چران است بیا برگردیم بعد تو قسمت این خواهر تنها و غریب طعنه و زخم زبان است بیا برگردیم

موضوعات: اعتقادی, مناسبت ها, اهل بيت
[جمعه 1399-05-24] [ 04:34:00 ب.ظ ]